کد مطلب: ۸۲۳ تاریخ انتشار: 25 اسفند 1398 / 23:12 ارسال نظر
نقش گلشیفته فراهانی در جاسوسی ژنتیکی:

نقش گلشیفته فراهانی و بهرام رادان در سرقت بیولوژیکی از مردم ایران!

گلشیفته فراهانی و بهرام رادان جاسوسی بیولوژیکی

گلشیفته فراهانی و بهرام رادان دانسته یا نادانسته برای پروژه‌ای اجیر شدند که هدف غایی‌اش نه تنها نجات هموطنانشان نبود بلکه برعکس به دام انداختن آنها در یک حمله ژنتیکی طراحی شده بود!

مجله خبری روزلاگ: این روزها با شیوع ویروس کرونا مباحثی چون حمله بیولوژیکی و نیز سرقت اطلاعات بیولوژیکی مردم توسط گلشیفته فراهانی و بهرام رادان مطرح شده است. جاسوسی دیروز گلشیفته فراهانی و بهرام رادان در خدمت صهیونیسم درآمد و امروز در قالب «حمله بیولوژیکی» با شیوع ویروس کرونا در جامعه نمود یافته است. با ما همراه باشید:

به این جمله دقت کنید: «به این ترتیب غفلت‌زدگانی چون گلشیفته فراهانی و بهرام رادان بی‌آنکه خود بدانند، ممکن است برای پروژه‌ای اجیر شده باشند که هدف غایی‌اش نه تنها نجات هموطنانشان نیست بلکه برعکس به دام انداختن آنها در یک حمله ژنتیکی احتمالی در آینده است.» امروز همان روز است! اسناد حمله بیولوژیکی بودن ویروس کرونا در سطح جهانی افشا شده است. این حمله البته با مکر و دسیسه استکبار جهانی (آمریکا و صهیونیسم) رخ داده است، اما قطعا و حقا نتیجه آن بر خلاف میل آنها بوده و موجب بیداری «انقلاب» جهانی اسلام در این زمینه خواهد شد.

جاسوسی ژنتیکی

امیر هاشمی‌نسب در روزنامه وطن امروز در این رابطه نوشته بود: اخیرا در فضای شبکه‌های ارتباطی مجازی کلیپ ضبط شده مشهوری دست به دست می‌شود که در آن مجموعه‌ای از بازیگران از مردم تقاضا می‌کنند با کمک چند گوش‌پاک‌کن (سواپ) ارسالی از مکانی نامعلوم، نمونه‌ای از سلول‌های دهانی خود را با هدف «نجات بیماران سرطانی» به بانک ژن جهانی هدیه کنند. در این کلیپ که رهبر آن «گلشیفته فراهانی» است با ناراحتی از سهم کم نمونه‌های ایرانی در بانک جهانی ژن یاد می‌شود و این موضوع با این برچسب که ایرانی‌ها علاقه‌ای به نجات دادن جان بیماران ایرانی و خارجی ندارند، تقبیح می‌شود. حرف اصلی کلیپ یادشده این است که برای «نجات بیماران لوسمی و سرطانی» جهان نیازمند اهدای نمونه سلولی ایرانیان است! فضای کلیپ بشدت احساسی است و در انتهای آن آدرس «بانک جهانی اهداکنندگان نمونه مغز استخوان» و مجموعه بانک‌های ژن کشورهای اروپایی و آمریکا بیان می‌شود.

اما اصل ماجرا چیست؟ سال‌هاست مجموعه‌ای از کشورهای پیشرفته، در قالب «ژن بانک» به جمع‌آوری نمونه‌های زیستی و ژنتیکی ملت‌ها و کشورهای مختلف مشغول هستند اما در کشورهای توسعه‌یافته به واسطه قوانین «حقوقی و اخلاقی»، صیانت از اطلاعات زیستی و ژنتیکی از اهمیتی فوق‌العاده و استراتژیک برخوردار است چرا که با دزدی اطلاعات بومی و ملی دیگران می‌توان مهندسی نسل‌ها را در دست گرفت.

سال ۱۳۸۶ یکی از سرداران نظامی در حاشیه سمینار بمب‌های شیمیایی علیه ایران گفت: «آمریکا با کمک اسرائیل درصدد تشکیل بانک ژنتیکی و مولکولی اقوام و ملیت‌های جهان برای ساخت سلاح‌هایی غیرمتعارف است. این کار با اهداف انساندوستانه انجام نمی‌شود بلکه آنها دنبال ساخت سلاحی هستند که بتوانند هنگام به‌کارگیری در یک محدوده جغرافیایی، اقوام خاصی که در آن منطقه زندگی می‌کنند را از بین ببرند».

سال ۲۰۰۱ انستیتو بهداشت ملی آمریکا (NIH) اعلام کرد موفق شده ۹۰ درصد ژنوم انسان (نقشه زیستی) را تعیین توالی کند. در سال ۲۰۰۹ همین مرکز موفق شد با یک تست ۵۰۰۰ دلاری، از روی نمونه سلولی، با شناسایی DNA، خصوصیات اخلاقی، بیماری‌ها، نقایص، خصوصیات و وضعیت سلامتی «دهنده» را مشخص کند. فرضا براساس همین تست بود که آنجلینا جولی، بازیگر سرشناس آمریکایی متوجه شد به احتمال ۹۶ درصد تا چند سال آینده به سرطان مبتلا خواهد شد و مسیرهای درمانی را از چند سال قبل‌تر آغاز کرد. این بخش مثبت پرونده رشد علم بیوژنتیک است و طبیعتا هیچ حاکمیتی به صورت رایگان چنین پیشرفت قابل توجهی را در اختیار دیگران قرار نخواهد داد!

اما بخش هولناک ماجرا آنجاست که بدانیم دانشمندان رشته بیوتروریسم پس از دستیابی به بانک‌های نمونه‌های ژنتیکی و زیستی جوامع «هدف» می‌توانند با تمرکز بر نقاط ضعف ژنتیکی و زیستی حریف، اقدام به دستکاری تروریستی بی‌سر و صدای اجتماعات و محیط زیست آنها کنند. خصوصیت این بمباران هوشمند این است که فرضا در سرزمین به‌هم تنیده و هم‌مرزی که در آن صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها به صورت مختلط در آن زیست می‌کنند با تمرکز بر تغییرات ژنتیکی جوامع می‌توان با آلوده‌سازی خاک و آب و دام تنها به اهداف دارای نقص یا خصوصیت ژنتیکی خاص صدمه وارد کرد. این پیشرفت تسلیحاتی نسبت به دوره‌ای که با انفجار «بمب اتم» کل موجودات ساکن در یک منطقه نابود می‌شدند، حقیقتا بسیار مهم ارزیابی می‌شود.

اکنون سال‌هاست در کشور ما مانور مبارزه با «حملات بیوتروریستی» برگزار می‌شود اما به واسطه ضعف شدید «آزمایشگاه‌های بیوزیستی و بیوژنتیکی» از توان اندکی برای شناسایی دستکاری‌های احتمالی تعبیه شده در خوراک و محیط زیست کشورمان برخوردار هستیم.

فرضا پس از اهتمام نظام به موضوع حیاتی و استراتژیک «افزایش نرخ رشد جمعیت» برخلاف میل سازمان‌های بین‌المللی، واضح است که دشمنان جامعه ایرانی بیکار نخواهند نشست. با احتساب چنین موارد بدیهی، آمار بی‌نظیر میزان ناباروری و نازایی ۲۰ درصدی ایرانی‌ها در شرایطی که این نرخ در کشورهای منطقه و سایر جوامع بشری در حد ۱۰ درصد است، بسیار مهم می‌شود.

کلید دستیابی به «کدهای ژنتیکی» برای شکست جوامع از درون، غنی کردن هر چه بیشتر بانک‌های ژن و زیستی تهیه شده از آنهاست. با احتساب این موضوع، گلشیفته فراهانی و سایرین در قالب کلیپ مذکور، دانسته یا نادانسته در مسیر دیپلماسی مشاهیر دستگاه سیاستگذار غرب حرکت کرده و به اسم «بیماران سرطانی» به تکمیل پروژه‌های بیوتروریستی غرب علیه ملت خود کمک می‌رسانند.

بیان این نکته ضروری است که با سلول‌های پوششی دهان و نمونه آب دهان جذب شده در سوآپ (گوش‌پاک‌کن) ارسالی به در منازل ایرانی‌ها، هیچ بیمار سرطانی را نمی‌توان نجات داد و این موضوع دروغی بزرگ است! بلکه با این نمونه‌ها به سادگی و با صرف هزینه حداقلی امکان دستیابی به نقشه ژنتیکی ملت برای «دیگران» فراهم می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت ما با به اشتراک‌گذاری نمونه‌های زیستی و ژنتیکی «رمز کارت‌های بانکی و حیاتی» خود را بدون توجه به عواقب آن به «دزدان» پیشکش می‌کنیم.

آیا هیچ یک از شما حاضر هستید فرضا پسورد اکانت فیس‌بوک خود را به دیگری بدهید!؟ اهمیت نمونه خون یا سلول‌های شما هزاران برابر بیشتر از رمز ورود به شبکه‌های اجتماعی است! این نمونه‌ها بر تمام جنبه‌های زندگی ما تاثیر مستقیم دارد؛ از کشاورزی گرفته تا سلامت نسل آینده و تعیین نتیجه جنگ‌های فرضی منطقه‌ای!.

با توجه به اینکه پیشگیری از وقوع حملات بیوتروریستی با استفاده از راهکارهای اطلاعاتی بسیار آسان‌تر و کم‌هزینه‌تر از مقابله با تبعات آن است. گاه استفاده از یک عامل با مخاطرات بیوتروریسمی یا ابزار گسترش بیوتروریسم ممکن است به‌قدری سریع فراگیر شود که امکان مهار آن غیرممکن شده و صدمات و تلفات به بار آمده، غیرقابل پیش‌بینی و غافلگیرکننده باشد.

در برخی از حملات بیوتروریستی نیز عاملان آن – که بیشتر از مخالفین داخلی حکومت هستند- نه به قصد وارد کردن صدمات انسانی و خسارت‌های اقتصادی، بلکه به منظور به چالش کشیدن اشراف سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی و به رخ کشیدن ضعف آنها در پیشگیری و کشف این تهدیدات دست به چنین اقداماتی می‌زنند.

حال آنکه در جوامع پیشرفته، اطلاعات ژنتیکی تک‌تک افراد مشمول «حق مالکیت قانونی» استو در حیطه «حریم خصوصی امنیتی» دارای «ارزش اقتصادی» طبقه‌بندی می‌شود. برای «حمایت قانونی» از اطلاعات ژنتیکی و زیستی ایرانیان اتخاذ رویکرد‌های ساختاری و نظامات اداری و عملیاتی ویژه‌ای در کنار هوشمندی بیش از پیش دستگاه‌های اطلاعاتی ضروری است.

پرونده سرقت ژنتیکی: به بانک‌های جهانی اطمینان نکنید!

امیر هاشمی‌نسب پس از انتشار مقاله اول در وطن امروز می نویسد: پس از افشاگری «وطن امروز» و رسانه‌ها درخصوص مخاطرات «سرقت ژنتیکی» از جامعه ایرانی با همکاری بانک‌های جهانی ژن، تلاش‌ها برای شبهه‌افکنی با توسل به گمانه‌هایی علمی اما بی‌ربط به ماجرای افشا شده، آغاز شد. طبیعتا در این بین گروه‌هایی به صورت هدفمند و با انگیزه باز ماندن مسیر جمع‌آوری غیرقانونی نمونه‌های ژنتیکی و زیستی ایرانیان در حمایت از پروژه «بانک ژن» اسرائیل و آمریکا وارد میدان شده‌اند.

به‌طور مثال در رپرتاژ پخش شده از شبکه صهیونیستی «من و تو» با نمایش دختری خردسال به نام «اِما» تلاش شد موضوع اهدای سلول‌های بنیادی برای نجات بیماران سرطانی با پروژه اجرا شده در ایران یکسان جلوه داده شود. ماجرا از این قرار است که در کشورهای پیشرفته براساس قوانین سفت و سخت مبتنی بر مرزهای «اخلاق پزشکی»، اولا هر مرکزی حق «نمونه‌گیری» از شهروندان را ندارد، دوم مراکز ملی مجوزدار نیز حق ندارند با استفاده از نمونه دریافت شده به منظور «کمک به بیماران سرطانی»، کپی از DNA فرد دهنده تهیه کرده و نگهداری کنند.

اما در «سرقت ژنتیکی» در تناقضی اخلاقی، پروسه نمونه‌گیری از افراد سالم، با تحریک احساسات مردم به منظور «کمک به بیماران سرطانی» به نفع تهیه و تکمیل «بانک ذخایر ژنتیکی» سایر کشورها، بدون ارائه توضیحات قانونی به مردم درباره اهمیت نمونه‌های دریافت شده، عملیاتی می‌شود.

فضاسازی به نفع بیماران سرطانی توأم با توسل به ایده «جهان وطنی» در شرایطی صورت می‌گیرد که اولا مسیر دریافت نمونه از بانک‌های جهانی مغز استخوان مستلزم هزینه‌کرد ۱۰۰ میلیون تومانی خانواده‌های بیماران ایرانی است! این در حالی است که در بسیاری از موارد پس از هماهنگی‌های انجام شده نیز «نمونه» از اروپا و آمریکا به ایران ارسال نمی‌شود! پس هدف اصلی نجات جان بیماران ایرانی نیست، چراکه در آن صورت تهیه بانک سلول‌های بنیادی «ملی» کفایت می‌کرد و اصولا کسی برای احتمال بسیار کوچک عدم تطابق خون یک بیمار با همه نمونه‌های جامعه متکثر ایرانی، هزینه به اشتراک‌گذاری «بانک اطلاعات شهروندان سالم» خود با آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها را به جان نمی‌خرد!

دوم در این کلیپ «ذخیره کم نمونه ایرانیان در بانک جهانی» مساله‌ای مهم عنوان می‌شود در حالی که قطعا موضوع اصلی این مراکز، دریافت کمک برای «درمان بیماران سرطانی اروپایی- آمریکایی» با نمونه‌های ایرانی نیست، چرا که در آن صورت جریان می‌توانست با تشکیل بانک فرامنطقه‌ای ذخایر سلول‌های بنیادی ایرانی و مراجعه بیماران و اعلام خصوصیات خونی آنها تعریف شود. اصل ماجرا این است که به اشتراک‌گذاری نمونه «بیماران نیازمند سلول‌های بنیادی» با بانک‌های جهانی دارای توجیه علمی است اما در مقابل به اشتراک‌گذاری «نمونه افراد سالم یک جامعه» بشدت رفتاری پرمخاطره و دارای عواقب متضاد با مولفه‌های امنیت ملی به شمار می‌رود. در سال ۱۳۹۰ تلاش‌ها برای یافتن نمونه خونی مطابق خصوصیات ژنتیکی «امیرعلی» کودک ۳ ساله دزفولی به رسانه‌ها نیز کشیده شد. پدر امیرعلی در حالی که برای فرزند معصوم در حال مرگش اشک می‌ریخت، گفت: «پزشک پسرم گفته کسی در آلمان خون مطابق با خصوصیت ژنتیکی امیرعلی را دارد اما نزدیک به ۵۰ میلیون تومان هزینه ارسال چنین خونی به ایران می‌شود!»

به محض انتشار این گزارش مردم نوع‌دوست ایرانی برای اهدای نمونه خون مقابل مراکز هلال احمر صف کشیدند و سرانجام چند مورد خونی با مطابقت قابل توجه در بانک خون بند ناف ایران یافت شد!
همین مثال ساده نشان می‌دهد جامعه ایرانی تا چه حد از عدم وجود یک بانک ملی ذخایر سلول‌های بنیادی قابل اعتماد در رنج است و شرکت‌های واسط تا چه میزان از فضای بی‌قانون و تجارت‌محور مذکور سود می‌برند. در حقیقت در کنار سارقان نمونه‌های ژنتیکی مردم، گروهی نیز در بخش خصوصی با راه‌اندازی مراکزی مجهول، دلالی بانک‌های ژن جهانی و نقش شرکت‌های واسط فروشنده نمونه‌های بنیادی را عهده‌دار شده‌اند! در میانه این بازی بزرگ، برخی «بازیگران ایرانی» به سطحی‌ترین شکل ممکن بدون اطلاع از اولویت‌هایی همچون نحوه نمونه‌گیری کشف تطابق خونی (HLA TYPING) اصرار دارند در شبکه‌های اجتماعی مردم را ترغیب به تماس با اینجا و آنجا کنند!

این در حالی است که فعلا در کشور بودجه لازم برای ثبت و ذخیره نمونه ژنتیکی مجرمان نیز وجود ندارد اما در حرکتی غیرقابل توجیه، برخی مراکز با کمک گرفتن از «خیرین»(!) پروژه جمع‌آوری نمونه‌های زیستی افراد سالم را با تاکید بر پربار کردن «ذخیره جهانی»(!) بدون تلاش برای قانونمند شدن فضا کماکان با سرعت پیش می‌برند!

در حال حاضر در کشور سالانه ۴۰۰ پیوند سلول‌های بنیادی انجام می‌شود و این حجم از تبلیغات نه با تعداد بیماران سرطانی نیازمند همخوانی دارد و نه با بودجه و تحقیقاتی که در کشور صورت می‌گیرد. علاوه بر آن مدعیان این جریان بدون توجه به جایگاه متزلزل قانونی خود با حمله به «رئیس مرکز ذخایر زیستی و ژنتیکی» کشور که موضوع «قانونمند شدن» این حوزه را پیش کشیده و در افشای توطئه بانک ژن اسرائیل و آمریکا نقش‌آفرین شده، در نقش «دایه مهربان‌تر از مادر» فرو رفته‌اند! هم اکنون دولت – کشورهایی همچون آمریکا، انگلیس، کانادا، روسیه و چین از بزرگ‌ترین ذخایر ژنتیکی برخوردارند. ذخایری که فقط برای درمان بیماری‌هایی همچون لوسمی و برخی سرطان‌ها به کار نمی‌روند.

با استفاده از بی‌قانونی زیستی در چشم‌اندازی از آینده برخی مراکز می‌توانند جنگ‌افزارهای زیستی تهیه کنند که از قدرت ایجاد نقص ژنتیکی در سلول‌های یک جنس یا یک تیره از بشر برخوردار باشد. چنین جنگ خاموشی از چنان پتانسیلی برخوردار است که می‌تواند به یک کشور یا یک گروه، توانایی تضعیف بی‌سر و صدای دشمنان را ببخشد! با تسلط بر کدهای ژنتیکی جوامع مختلف می‌توان به ویروسی اندیشید که به طور مثال تنها دارندگان یک خصوصیت ژنتیکی رایج در میان ساکنان منطقه‌ای خاص از آفریقا یا آسیا را تحت تاثیر قرار دهد.

حال در فضایی که اتحاد استراتژیک جدی میان آمریکا، اسرائیل و اتحادیه اروپایی وجود دارد، چه میزان اعتماد به «بانک‌های جهانی ژن» مستقر در این کشورها عقلانی است؟ فراموش نکنیم کلیپ گلشیفته فراهانی به نام «کمک به بیماران سرطانی در جهان» زمانی از آمریکا پخش شد که به علت تحریم‌های ضدانسانی دولت این کشور ضد مردم، داروی بیماران سرطانی، هموفیلی و مبتلایان به ام‌اس در ایران نایاب شده بود. ما در دنیای خیرین نیکوکار زندگی نمی‌کنیم پس حق نداریم «کودکانه» ساز و کارهای جهانی را تحلیل کنیم!

این حماقت است که برخلاف قوانین سفت و سخت «صیانت از کدهای ژنتیکی» جاری در همین کشورهای پیشرفته، حیاتی‌ترین دارایی بشری‌مان را با یک ثبت‌نام اینترنتی، در قالب چند «گوش پاک کن» به راننده تاکسی که مشخص نیست از کجا اعزام شده بسپاریم و در دل شادی فاجعه‌بار ناشی از انگیزشی دیگر ساخته مبنی بر «نجات بیماران سرطانی» را بپرورانیم! شک نداریم که باید به «امیرعلی»‌های ایرانی، بیماران مبتلا به سرطان و اختلالات خونی کمک رساند اما عقل حکم می‌کند تا زمانی که در کشورمان قوانین صیانت از «نمونه‌های ژنتیکی» به تصویب نرسیده، از همکاری با مراکزی که مستقیما به بانک‌های جهانی متصل هستند، حتی‌الامکان بپرهیزیم یا دست‌کم پیش از نمونه‌دهی تاکید کنیم اطلاعات‌مان محرمانه و بدون ثبت در بانک جهانی دریافت شود. مهم‌تر اینکه ما نیازمند «مرکز فرامنطقه‌ای» به منظور جذب نمونه‌های مردم خود و کشورهای همسایه به منظور تشکیل «بانکی امن و ملی» هستیم. شاید جالب باشد که بدانید «بانک جهانی سلول‌های بنیادی» مستقر در آمریکا پس از سال‌ها تلاش تنها موفق به ثبت نمونه ۲۴ میلیون نفر در دنیا شده است. با احتساب این موضوع تلاش ایران برای تاسیس مرکزی فرامنطقه‌ای فارغ از میزان هزینه‌کرد دولت در این هدف‌گذاری پر سود، منطقی می‌نماید. در حال حاضر بزرگ‌ترین جمع‌آوری‌کننده «نمونه زیستی و ژنتیکی» در منطقه ما، رژیم غاصب صهیونیستی است.

این در حالی است که خود صهیونیست‌ها از کمترین ذخیره ژنتیکی در بانک‌های جهانی برخوردارند. علاوه بر آن بر خلاف جامعه ایرانی، ساکنان سرزمین‌های اشغالی و کشورهای پیشرفته، از آگاهی بسیار زیادی درباره میزان اهمیت «داده‌های ژنتیکی» خود برخوردارند و هرگز حاضر به اعطای نمونه به بانک‌های ایرانی به نام «کمک به بیماران سرطانی» یا «پیشرفت علم» نمی‌شوند. امید است با ورود سریع دولت و مجلس به حوزه صیانت از ذخایر زیستی و ژنتیکی کشور، به اشتراک‌گذاری «بانک‌ها و ذخایر کشور» نیز قانونمند شده و دیگر مشابه شرایط فعلی شاهد عقد قراردادهای دانشگاه‌ها و مراکز علمی ایرانی «بدون طی ضوابط سخت ملی» با مراکز بین‌المللی نباشیم.

دام ژنتیکی خودشیفتگان

شروین طاهری نیز در وطن امروز می نویسد: تصور کن! با یک گوش پاک‌کن، کمی بزاق دهان و یک آدرس اینترنتی، به همین سادگی شما نجات یافته‌اید! این حتی تخیلی‌تر از نسخه‌ای است که «جان لنون» فقید پس از جدایی از بیتل‌ها در ترانه مشهورش، «تصور کن» (IMAGINE) برای نجات بشریت پیچید. بماند که خود لنون پیش از مرگ در وصف ترانه‌اش گفت: «تصور کن»، ضد مذهب،
ضد ملی‌گرایی و غیرمتعارف است و فقط به این خاطر با چنین استقبال عمومی مواجه شد که روکشی شکری دارد!
اما اینکه نسخه پیچیدن جان لنون و نمونه بزاق دهان چه ارتباطی با نجات شما دارد را باید از بهرام رادان، شیفته لنون – با آن عینک قرمزش – و دوست سفر کرده خودشیفته‌اش پرسید. با توجه به کلیپی تبلیغاتی که این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود، اگر نعل به نعل طبق دستورالعمل این آقا و خانم بازیگر و آدرسی مجازی که می‌دهند عمل کنید، نمونه دهانی شما به بانک اروپایی سلول‌های بنیادین (مغز استخوان) وابسته به بنیاد «یوروپ دانر» در لیدن هلند می‌رود؛ جایی که کدهای ژنتیکی شما در آن به همراه دیگر مشخصات محرمانه زندگی‌تان به اشتراک گذاشته می‌شود و حتی اگر به‌اصطلاح منجیان هلندی شما در بانک ژنتیکی مزبور هم نخواهند، کارفرمایان و سرمایه‌گذاران و خلاصه بالادستی‌هایشان مثل هزار و یک مورد مشابه دیگر (فیس‌بوک، گوگل، توئیتر، وایبر و…) محرمانه‌ترین اطلاعاتی را که شما براساس اعتماد به یک شبکه جهانی به اشتراک گذاشته‌اید – که این بار کلید حیات یا همان کد ژنتیکی‌تان است – از آدرس تبلیغ شده در کلیپ مزبور www.bmdw.org به یک آدرس خیلی آشنا‌تر منتقل می‌کنند: www.cia.gov/offices-of-cia/science-technology که آدرس مجازی همان بخش معروف خدمات فنی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکاست، جایی که پیشرفته‌ترین تحقیقات برای کشتار یا کنترل جوامع به‌وسیله سلاح‌های ژنتیکی در دست انجام است. این تازه بخش مرئی کوه یخ است چون طبق گزارش لو رفته پنتاگون، فقط تا سال ۲۰۰۹ بیش از ۸۰ درصد دانشمندان ارشد حوزه پلاسما نه در آمریکا بلکه در چند وجب از خاک اشغالی فلسطین سکونت و اشتغال داشته‌اند. دانش پیشرفته پلاسما فقط به صهیونیست‌ها در توسعه بمب‌های غیرمتعارف هسته‌ای‌شان کمک نمی‌کند بلکه توسعه سلاح‌های ژنتیکی فوق هوشمند هم بخشی از برنامه آتی اسرائیل است. سلاح‌هایی نظیر بمب‌های شیمیایی که تنها روی کدهای ژنتیکی از پیش تعریف شده که از جوامع هدفشان گرد آورده‌اند اثر می‌گذارد. به همین خاطر است که جنگ‌های آینده را جنگ‌های سایبری و ژنتیکی نام نهاده‌اند چون به لطف آخرین فناوری‌ها، دسترسی طرف‌های متخاصم به پنهان‌ترین اسرار اردوی مقابل فراهم می‌شود. به این ترتیب غفلت‌زدگانی چون گلشیفته فراهانی و بهرام رادان بی‌آنکه خود بدانند، ممکن است برای پروژه‌ای اجیر شده باشند که هدف غایی‌اش نه تنها نجات هموطنانشان نیست بلکه برعکس به دام انداختن آنها در یک حمله ژنتیکی احتمالی در آینده است؛ حمله‌هایی متنوع از شیوع بیماری‌های مسری در میان کدهای ژنتیکی هدف، گرفته تا مسموم ساختن افرادی خاص به صورت هدفمند و بعد اجیر کردن آنان برای خیانت به کشورشان در ازای دریافت پادزهر.
«بخش خدمات فنی» سازمان سیا کماکان به توسعه سلاح‌های بیولوژیک شامل سلاح‌های سرطان‌زا برای ترور (بی‌سر و صدای) اهداف سیاسی ادامه می‌دهد.
موساد نیز سابقه‌ای سیاه دارد. پرونده مرگ اسرارآمیز «یاسر عرفات» رهبر سابق تشکیلات خودگردان فلسطین توسط عوامل اسرائیلی هنوز باز است. گفته می‌شود او با پرتاب سوزن‌های آغشته به سموم بیولوژیکی از پا درآمد. مشابه همین اتفاق حدود یک دهه پیش برای خالد مشعل از رهبران حماس افتاد و حتی عامل ترور در میان جمعیت دستگیر شد اما رهبران عربی از وحشت اینکه چنین بلایی بر سر خودشان بیاید، با تل‌آویو معامله کردند و پادزهر را تحویل گرفتند. در سال‌های اخیر چندین رهبر آمریکای لاتین به‌خاطر سرطان یا حمله قلبی از پا درآمده‌اند که قابل‌ملاحظه‌ترین این موارد مربوط به هوگو چاوز، رئیس‌جمهور ونزوئلا و نستور کرشنر، رئیس‌جمهور آرژانتین می‌شود (همسر خانم کریستینا کرشنر، رئیس‌جمهور فعلی آرژانتین). خانم کریستینا فرناندس کرشنر هم مشکوک به سرطان تیروئید است که پس از سخنرانی اخیرش در مجمع عمومی سازمان ملل علیه آمریکا و شیاطین صهیونیست (سوروس) به اعضای دولتش گفته بود اگر بلایی سرم آمد به شمال (آمریکای شمالی) نگاه کنید! بقیه رهبران لاتین هم یکی‌یکی سرطان گرفته‌اند؛ فرناندو لوگو رئیس‌جمهور پاراگوئه تا پیش از کودتا، خوآن مانوئل سانتوس رئیس‌جمهور فعلی کلمبیا پس از آنکه با گروه چپگرای فارک قرارداد صلح بست، لولا داسیلوا رئیس‌جمهور سابق برزیل و رئیس‌جمهور بولیوی اوو مورالس. همه آنها در یک ویژگی مشترک هستند: آنها مجبور بودند دست‌کم برای شرکت در مجامع سازمان ملل مدت زمانی را در خاک ایالات متحده بگذرانند یا به دلایلی در آن جا بستری شوند و همین فرصت را به دست جنایتکاران ژنتیکی سیا می‌داد. نکته مهمی که درباره کلیپ تبلیغاتی مزبور مغفول مانده، این است که تنها درصد بسیار کمی از مخاطبان آن ممکن است جزو هموطنان مبتلا یا در معرض سرطان باشند که نیاز به دریافت نوع خاصی از سلول‌های بنیادین از بانک اروپایی «یوروپ دانر» داشته باشند اما بر اثر تبلیغات عوامفریبانه، بسیاری از افراد سالم هم تشویق می‌شوند برای روز مبادا به‌اصطلاح نمونه دهانی خود را پس‌انداز کنند بی‌آنکه بدانند فقط یک دهنده هستند مگر در موارد بسیار خاص که متاسفانه تحریم‌های غربی علیه ایران هم بخت دریافت نمونه لازم در روز مبادا را برای سرطانی‌های متقاضی در فهرست انتظار بسیار کاهش می‌دهد. در عوض بخش خدمات فنی سازمان سیا و همتای اسرائیلی‌اش، در صورت ارسال تعداد زیادی از نمونه‌های ایرانی، این فرصت را به دست می‌آورند که به طیف متنوعی از کدهای ژنتیکی مردم ما دست پیدا کنند. این کدهای ژنتیکی به‌خاطر پیوند خونی خانواده‌ها و اقوام ایرانی، دشمن را به دامنه وسیع‌تری از کدهای ژنتیکی خاص مردم این مرز و بوم می‌رساند. بدین ترتیب با دست خودمان اطلاعاتی حیاتی به بزرگ‌ترین جنایتکاران جهان داده‌ایم تا با در اختیار داشتن رموز خدادادی خلقت‌مان هر بلایی که خواستند بر سرمان آورند.

منبع: مجله خبری روزلاگ
استفاده از مطالب مجله خبری روزلاگ با ذکر منبع (www.roozlog.com) بلامانع است.

کپی کردن لینک کوتاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.