مجله خبری روزلاگ: کسانی که مواضع سیاسی و یادداشت های عباس عبدی را دنبال کرده اند، از تناقضات عجیب و مواضع شاذ وی اطلاع دارند. عبدی نیز مانند زیباکلام فقط می نویسد؛ بی آنکه فکر کند و به عقبه یادداشت های خود نگاه کند! اگر یادداشت های امثال عبدی و زیباکلام بررسی شوند، پاسخ به ابهامات و شبهات مطروحه این دو را در نوشته های خودشان می توان یافت! عباس عبدی روزگاری بی آنکه متوجه باشد که ناخواسته عملکرد سیاه دولت روحانی را زیر سوال می برد نوشته بود: «دو پوست موز زیر پای دولت است»! اشاره او به دلار ۴۲۰۰ تومانی بود که اصلاح طلبان از آن دفاع می کردند! او حالا بی توجه به مواضع قبلی خود، یادداشت جدیدی منتشر کرده است. در ادامه واکنش محمد ایمانی به تناقضات و یادداشت های عجیب و غریب عباس عبدی را در ادامه بخوانید:
شما نگفتید که پوست موز زیر پای دولت گذاشتهاید؟!
امثال عبدی اگر صداقت و شرافت داشتند باید بر اساس اعتراف قبلی خود، اکنون از دولت رئیسی قدرشناسی می کردند که لا اقل بخشی از میراث خسارتبار روحانی را مهار کرده و در مصاف جدی با بقیه آن میراث هستند.
محمد ایمانی در یادداشتی نوشت: «چرا در دو دولت رئیسی و دولت احمدینژاد بهرغم بهبود درآمدهای نفتی، وضع بدتر میشود ولی در دولت خاتمی و روحانی، بهرغم کاهش درآمدهای نفتی وضع بهتر میشود؟»
این سؤال آمیخته با مغالطه را عباس عبدی در روزنامه اعتماد مطرح کرده و نوشت: «این یادداشت درصدد طرح پرسشی اساسی از دولت محترم است. در این یادداشت میخواهم چند دوره انتقال دولت از هاشمی به خاتمی سپس به احمدینژاد و در ادامه به روحانی و در پایان رییسی را مقایسه کنم.
در دو سال پایانی آقای هاشمی متوسط تورم سالانه حدود ۲۰ درصد بود. در دو سال اول خاتمی به ۱۹ درصد کاهش یافت و در دو سال بعدی او به حدود ۱۲ درصد تنزل یافت. البته در دو سال اول خاتمی این کاهش تورم در شرایطی پیش آمد که درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت به پایینترین ارقام خود رسیده بود. پس چرا بهرغم کاهش شدید درآمدهای ارزی توانستند تورم را تا حدی کم کنند؟
ولی در دو سال اول احمدینژاد دو باره افزایش یافت و به حدود ۱۵ درصد رسید. جالب اینکه درآمدهای ارزی دولت احمدینژاد به شدت زیاد شده بود. هنگامی که احمدینژاد رفت متوسط نرخ تورم سالانه حدود ۳۲ درصد شد، ولی نکته بسیار مهم این است که این نرخ در دو سال اول روحانی به حدود ۱۴ درصد رسید. در حالی که درآمدهای نفتی روحانی نیز نسبت به دو سال آخر احمدینژاد به شدت کاهش یافته بود.
هنگامی که روحانی رفت، متوسط نرخ تورم دو سال آخر او به حدود ۴۰ درصد رسید که خیلی بالا بود. ولی این نرخ در سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ نیز همچنان بیشتر از این رقم است، در حالی که درآمدهای نفتی خیلیخیلی بیشتر از دو سال آخر روحانی است.
ارزش صادرات نفت ایران در سال ۱۴۰۱، به ۴۳ میلیارد دلار رسید که در مقایسه با ۲۶ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۰ و ۸ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۹ و ۱۹ میلیارد دلار در سال ۱۳۹۸ افزایش چشمگیری داشته و به میزان ۶۱ میلیارد دلار ارزش صادرات نفتی در سال ۱۳۹۷ که تحریمهای آمریکا احیا شد، نزدیک شده است.
اینکه هر روز به فروش بیشتر نفت افتخار شود، مساله مردم نیست؛ آثار این فروش در کسب و کار و سفره مردم مهم است. پرسش این است که این تفاوتها ناشی از چیست؟».
نویسنده این متن مغلوط، اولا عمدا به یاد نمیآورد که رکورد های تورم ۴۹/۶ و ۶۰ درصد را دولت های هاشمی و روحانی بر جا گذاشتند، نه دولت های احمدی نژاد و رئیسی.
ثانیا، دولت خاتمی ادامه دولت هاشمی بود و نه جدا از آن. ثالثا، مقایسه دوره خاتمی با دوره پایانی احمدینژاد و پس از آن، معالفارق است؛ چه اینکه دولت خاتمی با انبوهی از تحریمها که از سال ۱۳۹۰ علیه ایران اعمال شد، دست و پنجه نرم نمی کرد.
توضیح اینکه، گرای تحریم های کذایی را هم بانیان فتنه سبز پس از شکست در فتنه سیاسی به دشمن دادند؛ چنانکه لس آنجلس تایمز، ۲۸ مهر ۱۳۸۸ از زبان جان هانا مقام آمریکایی فاش کرد.
رابعا، روحانی با ادعای لغو همین تحریم ها سر کار آمد و امتیازات هنگفت به آمریکا داد، اما یادگاری او تورم ۶۰ درصد بود. همچنین کاهش صادرات نفت در دوره وی به زیر ۳۰۰ هزار بشکه، ابطال تمامی وعده های فریبنده برجامی بود؛ ضمن اینکه میراث همان دولت در قالب کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی، جارو شدن خزانه و پیشخور کردن بودجه ارزی سال ۱۴۰۰ به علاوه انتشار پول بی پشتوانه و انفجار نقدینگی، پایهگذار تورم در دوره پس از رفتن وی بوده است.
عجیب اینکه مدعیان اعتدال و اصلاحات تا پایان سال هشتم دولت روحانی، ناکامیهای وی را همچنان به دولت قبل (احمدی نژاد) نسبت میدادند، اما در سال دوم دولت رئیسی، در حالی که میراث خسارتبار دولت روحانی (از جمله بدهی ۱۵۰۰ هزار میلیاردی و سر رسید بازپرداخت سود اوراق به میزان ۲۰۰ هزار میلیارد) سر جای خود باقی است، مسئولیت را صرفا گردن دولت رئیسی میاندازند و شانه خالی می کنند.
آقای عبدی میداند اما تجاهل میکند. او کافی است ارقامی مانند اختصاص ۴۰ هزار میلیارد تومان برای رتبهبندی معلمان، ۲۷۰ هزار میلیاردتومان بدهی سود اوراق، ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دولت قبل به صندوقهای بازنشستگی، ۵۴ هزارمیلیارد تومان برای تسویه بدهی بانک مرکزی و رقمهای دیگری از این دست را جمع بزند تا متوجه شود درآمدهای نفتی فراهم آمده بدون برجام، هزینه تسویه بدهیها و تعهدات انباشته در دولت روحانی شده است.
خامسا، گویا آقای عبدی از یاد برده که ۲۲ آبان ۱۴۰۰ در روزنامه اعتماد تیتر زد: «دلار ۴۲۰۰ تومانی؛ استخوانی در گلوی دولت» ؛ و یک هفته بعد (۳۰ آذر) هم در توییتر نوشت: «دو پوست موز زیر پای دولت است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰ تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت؟».
او آن زمان اعتراف کرد -هر چند اکنون کتمان میکند- که دولت روحانی، نه راه پس برای دولت بعدی گذاشته بود و نه راه پیش! امثال عباس عبدی اگر صداقت و شرافت داشتند باید بر اساس اعتراف قبلی خود، اکنون از دولت رئیسی قدرشناسی می کردند که لا اقل بخشی از میراث خسارتبار روحانی را مهار کرده و در مصاف جدی با بقیه آن میراث هستند.
سادسا، کاهش صادرات نفت، با برجام، و افزایش صادرات نفت، بدون برجام اتفاق افتاده که ابطال تمام دعاوی فریبنده غربگرایان است؛ در عین حال پر کردن چاه خسارات تودرتویی که با برجام پیش پای ملت ایران کنده شد، قطعا زمانبر است.
تهیه و تنظیم: روزلاگ
منبع: مجله خبری روزلاگ (roozlog.com)
استفاده از مطالب مجله خبری روزلاگ با ذکر منبع (www.roozlog.com) بلامانع است.