کد مطلب: ۱۴۸۷ تاریخ انتشار: 17 بهمن 1401 / 12:51 ۹ نظر
بیانیه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ میرحسین موسوی و واکنش ها به آن:

متن کامل بیانیه میرحسین موسوی (بدون سانسور + واکنش ها)

بیانیه میرحسین موسوی 15 بهمن 1401 بیانیه موسوی پس از فتنه مهسا امینی

بیانیه میرحسین موسوی که پس از ناکامی جریان معاند در فتنه مهسا امینی (۱۴۰۱) منتشر شده اگرچه تکرار همان بیانیه های قبلی است، اما نشان می دهد صبر استراتژیک نظام توانسته هویت واقعی سران فتنه را برای مردم آشکار کند.

مجله خبری روزلاگ: میرحسین موسوی یکی از سران فتنه ۸۸ اخیرا و پس از فتنه مهسا امینی (فتنه ۱۴۰۱) بیانیه ای صادر کرده است و در آن نه تنها نظام مقدس جمهوری اسلامی و شاکله آنرا زیر سوال برده است، بلکه سه راهکار برای براندازی نظام ارائه کرده است: اول برگزاری همه پرسی برای قانون اساسی جدید! دوم تشکیل مجلس موسسان و سوم همه پرسی درباره مصوبات مجلس! متن کامل بیانیه میرحسین موسوی که ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ منتشر شده را به همراه بعضی از واکنش ها به این بیانیه مطالعه بفرمایید:

نگاهی به عملکرد و مواضع میرحسین موسوی از ۸۸ تا ۱۴۰۱

تصور کنید ماشین زمان اختراع شده است و با آن به چند سال قبل باز می گردیم: انتخابات سال ۱۳۸۸. اگر در آن دوران، کسی می گفت میرحسین موسوی کوچکترین اعتقادی به نظام اسلامی ندارد چه واکنشی از سوی سیاسیون حامی وی صورت می گرفت؟ اگر در آن دوران کسی مدعی می شد میرحسین موسوی به ولایت فقیه (نه شخص سید علی خامنه ای، بلکه حتی امام خمینی) کوچکترین اعتقادی ندارد چه می گفتند؟ اگر در آن زمان کسی ادعا می کرد روزی می رسد که میرحسین از اسرائیل دفاع می کند (بیانیه قبلی میرحسین موسوی در حمله به سپاه و مدافعان حرم) و به سپاه می تازد چه می گفتند؟ آیا پاسخ نمی دادند که شما توهم توطئه دارید و به دیگران انگ می زنید؟ آیا نمی گفتند میرحسین نخست وزیر امام است؟ نمی گفتند میرحسین سردار جنگ و نخست وزیر دفاع مقدس است؟

حال با توجه به این سوالات، اوج درایت حاکمیت، به ویژه شخص مقام معظم رهبری روشن می شود: پس از فتنه ۸۸ و آسیب هایی که به کشور وارد شد، به راحتی امکان محاکمه سران فتنه وجود داشت. اما نظام تصمیم گرفت سران فتنه را محصور کند… به این ترتیب و با گذشت زمان، منویات و طرز فکر این افراد که آنرا پشت القابی چون «خط امام»، «دفاع مقدس»، «اصلاح طلبی»، «اسلام رحمانی» و… پنهان می کردند برای مردم روشن شد. حالا دیگر هیچ تحلیلگر سیاسی آشنا با شرایط کشور، منطقه و جهان، از بیانیه های میرحسین تعجب نمی کند. میرحسین یک روز به سپاه می تازد. روز دیگر ولایت فقیه را هدف می گیرد. یک روز قانون اساسی را زیر سوال می برد و روز دیگر تلویحا از اسرائیل دفاع می کند و لقب رژیم کودک کش را از این رژیم جنایتکار می گیرد و به کسانی می دهد که در مقابل داعش و جریان استکبار جهانی ایستاده اند! (مدافعان حرم، سوریه و…) موسوی حتی کارش به جایی می رسد که به سردار همدانی و شهدای جان بر کف میهن نیز توهین می کند و…

در ادامه متن کامل بیانیه اخیر میرحسین موسوی را که پس از فتنه ۱۴۰۱ (فتنه مهسا امینی_ جنگ شناختی ادارکی) نوشته شده را بخوانید و سپس بعضی از واکنش ها به این بیانیه را مطالعه بفرمایید.

متن کامل بیانیه میرحسین موسوی (۱۵ بهمن ۱۴۰۱)

متن کامل بیانیه میرحسین موسوی که در کانال تلگرام «کلمه» منتشر شده را مطالعه بفرمایید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اعتراضات به حق مردم و حوادث خونبار ماه‌ها و سال‌های اخیر حقایق بزرگی را به ملت ما ثابت کرد. لجاجت‌، اصرار بر روش‌های سرکوبگرانه به جای گفت‌وگو و اقناع، و خودداری از برداشتن کوچک‌ترین گامی در جهت احقاق حقوق مصرح شهروندان در قانون اساسی و مطالبات مردم سال‌به‌سال بر دوری حاکمان از مردم افزود و جامعه را از اصلاح در چارچوب ساختار موجود مأیوس کرد.

زایش دلهره‌آور فاصله‌های طبقاتی، اثرات سیاست‌های ماجراجویانه دشمن‌محور به جای دوستی و همکاری جهانی و منطقه‌ای، فساد گسترده در نهادهای پولی و مالی، خفقان گسترده فرهنگی، فقدان آزادی‌ها و سرکوب وحشیانه زنان و مردان و حتی کودکان به ملت ما نشان داد که «اجرای بدون تنازل قانون اساسی»، به عنوان شعاری که سیزده سال پیش بدان امید می‌رفت، دیگر کارساز نیست و باید گامی فراتر از آن گذاشت.

قانون به عنوان تنها راه نجات کشور زمانی معنا می‌دهد که خود بر ناموسی پیشین از عدالت و حقانیت تکیه کند. قانونی بهروزی به بار می‌آورد که برآمده از مردم و برای مردم باشد، نه در خدمت حراست از امتیازات ناروا و جایگاه کسانی که خویشتن را مافوق قانون می‌دانند.

اینک همه از وجود بحران‌های به‌هم‌پیوسته در کشور خبر دارند: بحران اقتصادی (از گسترش فقر تا سقوط آزاد ارزش پول ملی و تورم کمرشکنی که بار سنگین آن قامت اکثر مردم را خم کرده است)، بحران مدیریت و ناکارآمدی (از ناتوانی حاکمیت برای اجرای برنامه‌ها و سیاست‌ها تا فساد ساختاری و شبکه‌ای)، بحران سیاست‌ داخلی و خارجی، بحران زیست‌محیطی، بحران اجتماعی، بحران مشروعیت، بحران فرهنگی و رسانه‌ای و …‌. ولی بحرانِ بحران‌ها ساختار تناقض‌آلود و غیرقابل دوام نظام اساسی کشور است. این قدرت غیرپاسخگو و مسئولیت‌ناپذیر است که روزگار را بر ما تاریک می‌سازد و راه را بر بهروزی مردم رنج‌دیده می‌بندد.

ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادین‌اند، که خطوط اصلی‌‌اش را جنبش پاک «زن، زندگی، آزادی» ترسیم می‌کند. این سه کلمه بذرهای آینده روشن‌اند؛ آینده‌ای پیراسته از ظلم و فقر و تحقیر و تبعیض. اینها سه واژه‌اند که با خود تاریخی از تکاپو و تفکر و مبارزه و آرزو حمل می‌کنند؛ و در میان‌شان «زن» از همه امیدبخش‌تر است، زیرا در بین ما سعادت و خیر عمومی به دست نمی‌آید و مبارزات بزرگ اجتماعی به پیروزی نمی‌رسند مگر با حضور زنان و مردان در کنار هم. و هیچ مبارزه‌ای نیست که با این شرط به پیروزی نرسد.

همان حقی که شالوده‌ انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ و قانون اساسی فعلی قرار گرفت برای نسل‌های بعدی نیز محرز است، تا اگر تصمیم پیشینیان منجر به گره‌های کور در زندگی‌‌ جامعه شد، یا ابزار سوء استفاده‌ قدرت‌طلبان بود، بتوانند جهت عبور از بحران‌ها و گشودن مسیر به سمت آزادی، عدالت، مردم‌سالاری و توسعه دست به تجدیدنظرهای اساسی بزنند و به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه شوند؛ میثاقی که پیش‌نویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم، از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شود و در یک همه‌پرسی آزاد به تأیید ملت برسد.

در این جهت اینجانب به عنوان یکی از آحاد ملت ایران با استناد به حق مستمر و غیرقابل‌سلب انسان‌ها برای تعیین سرنوشت خود پیشنهاد زیر را به پیشگاه مردم ارائه و با تمامی نیروها و شخصیت‌های آزادی‌خواه، مدافع استقلال و یکپارچگی سرزمینی، خشونت‌پرهیز و توسعه‌گرا در میان می‌گذارم:

اول- برگزاری همه‌پرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید.

دوم- در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس مؤسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه.

سوم – همه‌پرسی درباره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق باموازین حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم.

این پیشنهاد با ابهاماتی همراه است. کمترینش آنکه چه کسی قرار است آن را بپذیرد یا به اجرا بگذارد. از آن بالاتر چه باید کرد تا چهل سال بعد از نو به همین نقطه باز نگردیم و از سوی آیندگان سرزنش نشویم. از آن مبرم‌تر، چگونه به توانایی‌مان برای عبور از این مرحله ایمان بیاوریم. مثلاً نگاه کنیم که نفس طرح یک سامان نو چگونه بنای قدرت خودکامه را به لرزه در می‌آورد و او را به واکنش وا خواهد داشت. زیرا مأوای اقتدار مردم‌اند. اقتدار در سلاح و سرکوب نیست، بلکه در همراهی ملت است، همان ملتی که اگر نگاهش متوجه و علاقمند به نظمی جدید باشد ساختار پیشین، بخواهد یا نخواهد فرو می‌ریزد.

رفع این ابهامات نیاز به تأمل و همکاری دارد؛ برای نجات ایران، آن مادری که از او طفلی به نام شادی گم شده است، با چشم‌های روشن براق، با گیسویی بلند به بالای آرزو. هر کس از او نشانی دارد ما را کند خبر. این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس، سوی دگر خزر.

میرحسین موسوی

واکنش ها به بیانیه میرحسین موسوی پس از فتنه مهسا امینی (فتنه ۱۴۰۱)

پس از انتشار بیانیه میرحسین موسوی، واکنش هایی به این بیانیه انجام شد که در ادامه بعضی از آنها را مرور می کنیم:

واکنش کاربران فضای مجازی به بیانیه میرحسین

به نوشته فارس اغتشاشات ۱۴۰۱ با شکست ضد انقلاب همراه شد.تلاش های دشمن برای ائتلاف سازی علیه جمهوری اسلامی به نتیجه نرسید و علی‌رغم رو کردن سناریوهای جدید، نتوانست مردم را با خود همراه کند. کاربران فضای مجازی بیانیه میرحسین را در پازل دشمن تحلیل کردند و به این اقدام واکنش نشان دادند:

یکی از کاربران بیانیه میرحسین را دیکته شده از کاخ سفید و خارج از کشور می داند:

بیانیه موسوی دیکته شده از کاخ سفیدکاربر دیگری بیانیه موسوی را هم صدایی و همراهی با رضا پهلوی می داند و می نویسد میرحسین رسما با پهلوی همراه شد:

میرحسین موسوی رسما با رضا پهلوی همراه شدکاربر دیگری سه نتیجه از بیانیه میرحسین گرفته است:

  1. تلاش برای جلوگیری از حذف
  2. تست راه های جدید توسط جریان معاند با ابزاری به نام میرحسین
  3. آزادی بیان در جمهوری اسلامی

سه نتیجه از بیانیه موسویمیرحسین موسوی از نخست وزیر امام تا عبور از ولایت فقیه و نظام اسلامی

میرحسین موسوی از سران فتنه سال ۸۸ که در میانه اغتشاشات با موضعگیری حمایتی مدعی شده بود جریان آشوب به راه افتاده را هیچ چیز نمی‌تواند متوقف کند اکنون و با پایان ناامنی و عدم همراهی مردم با توطئه اخیر اظهارات جدیدی را مطرح کرده است.

وی بدون اشاره به جنایت‌های صورت گرفته در جریان اغتشاشات خیابانی و کشته شدن ده‌ها نفر از نیروهای مدافع امنیت توسط خشونت طلبان از حوادث اخیر با عنوان «جنبش پاک» یاد کرد. موسوی که پرونده سیاه «شورش علیه جمهوریت» در فتنه ۸۸ را در کارنامه خود دارد، همچنین مدعی شد باید به آرا و نظر مردم بازگشت و طی یک همه پرسی، تغییر قانون اساسی یا تدوین قانون اساسی جدید را در دستور کار کشور قرار داد.

موسوی البته در پایان این بیانیه سیاسی، به ناقص و انتزاعی بودن پیشنهاد همه پرسی خود نیز اعتراف کرده و نوشته است: «این پیشنهاد با ابهاماتی همراه است. کمترینش آنکه چه کسی قرار است آن را بپذیرد یا به اجرا بگذارد.» وی در حالی این پیشنهاد را مطرح کرده و خود نیز در آن تشکیک کرده است که قبلاً به واسطه باخت خود در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ فرمان اردوکشی خیابانی برای وتو کردن رأی مردم را صادر کرده و نشان داده بود تا زمانی به رأی مردم احترام می‌گذارد که نتایج دلخواه وی خروجی صندوق‌های رأی باشد.

چوب دو سر سوخته: واکنش ضد انقلاب به بیانیه اخیر میرحسین موسوی

واکنش رسانه ای ضد انقلاب و جریان معاند به بیانیه میرحسین نشان می دهد این فعال سیاسی در سن ۸۱ سالگی از اینجا رانده و از آنجا مانده شده و حکم چوب دو سر سوخته را پیدا کرده است! مواضع میرحسین نه از سوی سیاسیون داخل کشور مورد توجه قرار می گیرد و نه از سوی جریان ضد اسلام و ضد انقلاب. ببینید:

واکنش ضد انقلاب به بیانیه میرحسین موسوی

یکی از فعالان رسانه ای جریان معاند می نویسد: سی‌وسه سال پیش زمانی که @PahlaviReza این مصاحبه را انجام داد، میرحسین موسوی هنوز نخست‌وزیر «جمهوری»اسلامی بود؛ راه و پیشنهاد رضا‌پهلوی عوض نشده‌است. موسوی بعد از آسیب‌های خانمان‌سوزی که به ایرانیان زده، در ۸۱ سالگی تازه به نتیجه‌ پهلوی ۲۹ ساله رسیده است.

پیش بینی سرنوشت سیاه میرحسین موسوی توسط ضد انقلابیکی دیگر از فعالان رسانه ای ضد انقلاب نیز درباره پیش بینی وضعیت فعلی میرحسین می نویسد: پیش بینی سرنوشت موسوی و دیگران ۱۰ سال پیش (اوج محبوبیت):
سوال: چرا فکر میکنید هوادارن جنبش سبز با این محبوبیت رهبرانشان با فراخوان های شما تغییر عقیده میدهند؟
پاسخ: چون جامعه یک تغییر اساسی میخواد و رهبرانی که همچنان در قالب این نظام‌ باقی بمانند، جامعه را از دست خواهند داد!

این واکنش ها نشان می دهد میرحسین موسوی مدتهاست وارد فازی شده است که نه از سوی سیاسیون داخل کشور پذیرفتنی است و نه جریان اپوزیسیون تمایلی به آن دارند و اگر با نگاه دینی بنگریم، میرحسین موسوی، کروبی و خاتمی، امروز مصداق واقعی «خَسِرَ الدُّنْیا وَالاْآخِرَةَ ذلِک هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ» هستند؛ چراکه نه فعالیت دینی و انقلابی خود را به شکل درستی ادامه دادند تا عاقبت به خیر شوند، و نه جریان شیطانی و ضد اسلام حاضر به پذیرش آنها هستند.

گردآوری و تنظیم: روزلاگ
منبع: مجله خبری روزلاگ (roozlog.com)
استفاده از مطالب مجله خبری روزلاگ با ذکر منبع (www.roozlog.com) بلامانع است.

کپی کردن لینک کوتاه

۹ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.